افراد راه های مختلفی برای رسیدن به موفقیت دارند

افراد راه های مختلفی برای رسیدن به موفقیت دارند
افراد راه های مختلفی برای رسیدن به موفقیت دارند

افراد راه های مختلفی برای رسیدن به موفقیت دارند. بعضیها درس حقوق می خوانند. بعضی نیز مهندسی می خوانند. بعضیها صفحات ورزشی را می خوانند و در فوتبال، بیس بال یا بسکتبال به شخصیتهای بارزی مبدل می شوند. جمعی دیگر ساعتهای مدید درباره آشپزی، تمبرها، کامپیوترها و یا هزاران موضوع دیگر مطالعه می کنند. من هم درباره انواع موفقیت ها مطالعه کرده ام.

از همان دوران جوانی، می خواستم بدانم چرا بعضیها موفق تر از دیگرانند. از آن همه موفقیت، ثروت و شادابی و نفوذی که در پیرامون خود می دیدم به وجد می آمدم. چیزی در درونم می گفت باید این نابرابری دلیلی داشته باشد. مصمم بودم که دلیل آن را پیدا کنم.

من در خانواده ای با اوضاع نه چندان مالی مناسب به دنیا آمدم و بزرگ شدم و این را ابدا دوست نداشتم. پدرم همیشه به طور منظم کار نداشت. در هیچ زمانی پول کافی نداشتیم. تنها می توانستیم مایحتاج اولیه زندگی را تامین کنیم. در ده سال اول زندگی ام، تمام لباس هایم را از محل موسسات خیریه دریافت می کردم.

وقتی بزرگ می شدم، رفتارهای مسئله ساز داشتم. همیشه به نوعی در زحمت بودم، بدون اینکه دلیلش را بدانم از زندگی خود عصبانی بودم. چندین بار در مدرسه به حالت تعلیق در آمدم. از دو دبیرستان اخراج شدم.

در سال آخر دبیرستان، از مجموع  هفت درس، در شش درس نمره مردودی گرفتم و از دبیرستان اخراج شدم. اولین شغل حقیقی من شستن ظرفهای آشپزخانه یک هتل کوچک بود. بعد از آن از یک کار کارگری به کار کارگری دیگری می رفتم. در خوابگاهها، هتلهای کوچک و یا آپارتمان های تک اتاقه زندگی می کردم، در خوابگاهها، هتلهای کوچک و یا آپارتمانهای تک اتاقه زندگی می کردم، در مواقعی هم در اتومبیلم یا روی زمین کنار آن می خوابیدم.

مدتی کارم نجاری و بریدن الوارها بود. مدتی چاه می کندم. به عنوان کارگر ساختمانی کار کردم. بعد در کارخانه ای در بخش خط مونتاژ شروع به کار کردم. وقتی بیست و یک ساله شدم، روی یک کشتی باری نروژی مشغول به کار شدم و با آن به سیاحت دنیا رفتم. در چند سال بعد، آن قدر سفر کردم تا پولم تمام شد. بعد دوباره کار کردم تا بتوانم سفر کنم.

ادامه دارد…

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *