بسیاری از ما اکثریت تصمیمات خود را آگاهانه نمی گیریم، به خصوص این سه تصمیم کاملاً حیاتی. با انجام این کار، ما بهای عمده ای را پرداخت می کنیم. در واقع، اکثر مردم با آنچه من «سندرم نیاگارا» می نامم زندگی می کنند. من معتقدم که زندگی مانند یک رودخانه است و اکثر مردم بدون اینکه واقعاً تصمیم بگیرند به کجا برسند، روی رودخانه زندگی می پرند. بنابراین، در یک دوره زمانی کوتاه، آنها در جریان جریان قرار می گیرند: رویدادهای جاری، ترس های فعلی، چالش های فعلی. وقتی به دوشاخههای رودخانه میرسند، آگاهانه تصمیم نمیگیرند که کجا میخواهند بروند یا مسیر درست یا آنها کدام است. آنها فقط “با جریان پیش می روند.” آنها بخشی از توده مردمی می شوند که به جای ارزش های خود، توسط محیط هدایت می شوند. در نتیجه، آنها احساس می کنند کنترل ندارند. آنها در این حالت ناخودآگاه باقی می مانند تا اینکه یک روز صدای آب خروشان آنها را بیدار می کند و متوجه می شوند که در پنج فوتی آبشار نیاگارا در یک قایق بدون پارو هستند. در این مرحله، آنها می گویند: “اوه، شلیک کنید!” اما تا آن زمان دیگر دیر شده است. آنها سقوط خواهند کرد. گاهی اوقات این یک سقوط احساسی است. گاهی اوقات این یک سقوط فیزیکی است. گاهی اوقات سقوط مالی است. این احتمال وجود دارد که از هر چالشی که در حال حاضر در زندگی خود دارید، با تصمیم گیری های بهتر در بالادستی جلوگیری شده باشد. مواقعی وجود خواهد داشت که به تنهایی در رودخانه هستید و مجبور خواهید بود تصمیمات مهمی را به تنهایی بگیرید. خبر خوب این است که اگر مایلید از تجربیات خود بیاموزید، حتی مواقعی که فکر میکنید دشوار است، عالی میشوند، زیرا اطلاعات ارزشمندی – تمایزات کلیدی – ارائه میدهند که از آنها برای تصمیمگیری بهتر در آینده استفاده خواهید کرد. در واقع، هر فرد بسیار موفقی که ملاقات میکنید به شما میگوید – اگر با شما صادق باشد – دلیل موفقیت بیشتر آنها این است که تصمیمهای ضعیفتری از شما گرفتهاند. مردم در سمینارهای من اغلب از من می پرسند، “به نظر شما چقدر طول می کشد تا من واقعاً بر این مهارت خاص تسلط پیدا کنم؟” و پاسخ فوری من این است: “چقدر می خواهید طول بکشد؟” اگر ده بار در روز اقدام کنید (و “تجارب یادگیری” متناسبی داشته باشید) در حالی که افراد دیگر ماهی یک بار بر روی یک مهارت جدید عمل کنند، ده ماه در روز تجربه خواهید داشت، به زودی بر این مهارت مسلط خواهید شد، و از قضا، احتمالاً “با استعداد و خوش شانس” در نظر گرفته خواهد شد. بخشی از کتاب دوباره غول درون را بیدار کنید
|
مقداد علی بخشی هستم. موسیقی دان، برنامه نویس، متخصص هوش مصنوعی، علم داده، متخصص بلاکچین و توسعه دهنده ربات های هوشمند.
دانش آموخته مقطع ارشد و دکتری دانشکده فنی دانشگاه تهران هستم. با سابقه تدریس درس برنامه نویسی در دانشگاه (پردیس بین الملل کیش دانشگاه تهران)