اگر پزشک هستید، آیا این درست نیست که تصمیم به دنبال کردن حرفه پزشکی سالها پیش به دلیل این باور شما بود که پزشک شدن احساس خوبی در شما ایجاد میکند؟ هر پزشکی که با آنها صحبت کردهام، لذت زیادی را به کمک به مردم مرتبط میکند: توقف درد، بهبود بیماری و نجات جان. غالباً غرور از اینکه عضو محترم جامعه بودن یک انگیزه اضافی بود. نوازندگان خود را وقف هنر خود کردهاند، زیرا چیزهای کمی میتوانند آن سطح از لذت را به آنها بدهند. و مدیران عامل سازمانهای برتر یاد گرفتهاند که لذت را به تصمیمگیریهای قدرتمندی که پتانسیل عظیمی برای ساختن چیزی منحصربهفرد و کمک به زندگی مردم به روشی پایدار دارند، مرتبط کنند. به تداعی های محدود کننده درد و لذت جان بلوشی، جیمی هندریکس، الویس پریسلی، جنیس جاپلین و جیم موریسون فکر کنید. متاسفانه ارتباط آنها با مواد مخدر به عنوان یک گریز، یک راه حل سریع، یا راهی برای رهایی از درد و لذت موقت باعث سقوط آنها شد. آنها بهای نهایی را برای هدایت نکردن ذهن و احساسات خود پرداختند. به نمونه ای فکر کنید که آنها برای میلیون ها طرفدار ایجاد کردند. خدا رو شکر هرگز مصرف مواد مخدر یا الکل را یاد نگرفتم. آیا به این دلیل است که من بسیار درخشان بودم؟ نه. در کنار بیزاریم از مواد افیونی به این دلیل است که من خیلی خوش شانس بودم. یکی از دلایلی که من هرگز الکل ننوشیدم این بود که در دوران کودکی، چند نفر در خانواده من بودند که در هنگام مستی آنقدر زننده رفتار می کردند که من درد شدید را با نوشیدن الکل آنها در خود مرتبط می کردم. یکی از تصاویر گرافیکی ویژه ای که دارم، خاطره مادر بهترین دوستم است. او بسیار چاق بود، وزنی نزدیک به 300 پوند داشت و مدام مشروب مینوشید. هر وقت این کار را میکرد، میخواست مرا در آغوش بگیرد و تمام وجودم را آبریزش کند. تا به امروز، بوی الکل در نفس هر کسی من را تهوع می کند. بخشی از کتاب دوباره غول درون را بیدار کنید
|
مقداد علی بخشی هستم. موسیقی دان، برنامه نویس، متخصص هوش مصنوعی، علم داده، متخصص بلاکچین و توسعه دهنده ربات های هوشمند.
دانش آموخته مقطع ارشد و دکتری دانشکده فنی دانشگاه تهران هستم. با سابقه تدریس درس برنامه نویسی در دانشگاه (پردیس بین الملل کیش دانشگاه تهران)