دو زن هفتاد ساله می شوند، با این حال هر کدام معنای متفاوتی از این رویداد می گیرد. یکی “می داند” که زندگی او رو به پایان است. برای او، هفت دهه زندگی به این معنی است که بدنش باید در حال فروپاشی باشد و بهتر است او شروع به پایان دادن به امور خود کند. زن دیگر تصمیم می گیرد که توانایی یک فرد در هر سنی به باور او بستگی دارد و استاندارد بالاتری برای خود تعیین می کند. او تصمیم می گیرد که کوه نوردی ممکن است ورزش خوبی برای شروع در سن هفتاد سالگی باشد. برای بیست و پنج سال آینده، او خود را وقف این ماجراجویی جدید میکند و از برخی از بلندترین قلههای جهان بالا میرود، تا اینکه در نود سالگی، هولدا کروکس به پیرترین زنی تبدیل شد که از کوه فوجی صعود کرده است. ببینید، این هرگز محیط زیست نیست. این هرگز رویدادهای زندگی ما نیست، بلکه معنایی است که ما به رویدادها می دهیم – اینکه چگونه آنها را تفسیر می کنیم – چیزی که امروز هستیم و فردا چه کسی خواهیم شد. باورها چیزی هستند که بین یک عمر مشارکت شاد و یک عمر بدبختی و ویرانی تفاوت ایجاد می کنند. باورها چیزی است که موتزارت را از منسون جدا می کند. باورها چیزی است که باعث می شود برخی از افراد به قهرمان تبدیل شوند، در حالی که برخی دیگر “زندگی هایی را با ناامیدی آرام انجام می دهند.” باورهای ما برای چه طراحی شده اند؟ آنها نیروی هدایت کننده ای هستند که به ما می گویند چه چیزی منجر به درد و چه چیزی منجر به پاداش می شود. هر زمان که اتفاقی در زندگی شما می افتد، مغز شما دو سوال می پرسد: 1) آیا این به معنای درد است یا پاداش؟ 2) برای اجتناب از درد و/یا کسب پاداش اکنون چه باید بکنم؟ پاسخ به این دو سوال بر اساس باورهای ما است و باورهای ما بر اساس تعمیم ما در مورد آنچه آموخته ایم می تواند منجر به درد و پاداش شود. این تعمیم ها همه اعمال ما و در نتیجه جهت و کیفیت زندگی ما را هدایت می کند. بخشی از کتاب دوباره غول درون را بیدار کنید
|
مقداد علی بخشی هستم. موسیقی دان، برنامه نویس، متخصص هوش مصنوعی، علم داده، متخصص بلاکچین و توسعه دهنده ربات های هوشمند.
دانش آموخته مقطع ارشد و دکتری دانشکده فنی دانشگاه تهران هستم. با سابقه تدریس درس برنامه نویسی در دانشگاه (پردیس بین الملل کیش دانشگاه تهران)