من تمام توانم را در سمینار آن شب گذاشتم و وقتی از سالن خارج شدم، انبوهی از مردم به دنبال من به سمت هلیکوپتر رفتند تا مرا بدرقه کنند. این که بگویم عمیقاً تحت تأثیر این تجربه قرار گرفتم، دست کم گرفتن است. در حالی که از خالقم به خاطر این هدایای شگفت انگیز تشکر کردم، اشک روی گونه ام سر خورد. همانطور که از روی چمن ها بلند شدم و به نور مهتاب بالا رفتم، مجبور شدم خودم را نیشگون بگیرم. آیا این می تواند واقعی باشد؟ آیا من همان مردی هستم که هشت سال پیش در حال مبارزه، ناامیدی، احساس تنهایی و ناتوانی در ساختن زندگی ام هستم؟ چاق، شکسته، و فکر می کنم که آیا من حتی می توانم زنده بمانم؟ چگونه یک کودک جوان مانند من که چیزی جز تحصیلات دبیرستانی ندارد، چنین تغییرات شگرفی ایجاد کرده است؟ پاسخ من ساده است: یاد گرفتم از اصلی که اکنون تمرکز قدرت می نامم استفاده کنم. اکثر مردم هیچ تصوری از ظرفیت غولپیکری ندارند که وقتی تمام منابع خود را روی تسلط بر یک بخش از زندگیمان متمرکز میکنیم، فوراً میتوانیم به آن فرمان دهیم. فوکوس کنترل شده مانند یک پرتو لیزر است که می تواند هر چیزی را که به نظر می رسد مانع شما می شود را قطع کند. هنگامی که ما به طور مداوم بر روی بهبود در هر زمینه تمرکز می کنیم، تمایزات منحصر به فردی در مورد چگونگی بهتر کردن آن منطقه ایجاد می کنیم. یکی از دلایلی که تعداد کمی از ما به آنچه واقعاً می خواهیم دست پیدا می کنیم این است که هرگز تمرکز خود را هدایت نمی کنیم. قدرت خود را متمرکز کنیم بیشتر مردم راه خود را در زندگی قدم می زنند و هرگز تصمیم نمی گیرند که بر چیزی خاص مسلط شوند. در واقع، من معتقدم اکثر مردم در زندگی شکست می خورند، فقط به این دلیل که در کارهای جزئی تخصص دارند. من معتقدم که یکی از درسهای مهم زندگی این است که بفهمیم چه چیزی ما را وادار میکند کاری را که انجام میدهیم انجام دهیم. چه چیزی رفتار انسان را شکل می دهد؟ پاسخ به این سوال کلیدهای حیاتی برای شکل دادن به سرنوشت شما را ارائه می دهد. بخشی از کتاب دوباره غول درون را بیدار کنید
|
مقداد علی بخشی هستم. موسیقی دان، برنامه نویس، متخصص هوش مصنوعی، علم داده، متخصص بلاکچین و توسعه دهنده ربات های هوشمند.
دانش آموخته مقطع ارشد و دکتری دانشکده فنی دانشگاه تهران هستم. با سابقه تدریس درس برنامه نویسی در دانشگاه (پردیس بین الملل کیش دانشگاه تهران)