ناهمسانیهای ثبت شدتوری
چنان که در بخش «چه چیزهایی باید ثبت شود؟» نیز به آن پرداختیم یکی از مهمترین نکاتی که یک نغمهنگاری را از دیگری متمایز میکند تواناییاش برای ثبت تغییرات شدتوری است. در مورد ردیف ناگفته پیدا است که رشد چنین تواناییهایی تابعی است از اهمیتی که مجری و نغمهنگار برای تغییرات شدتوری قائلاند. یعنی تا چه حد در موسیقی این ظرافتها جاری است و تا چه حد لازم است که ثبت و از این طریق منتقل شود.
با این وصف میتوان نغمهنگاریای را متصور شد که علی رغم ظرافتهای شدتوری اجرایی که در حال ثبت آن است به دو دلیل از ثبت آن ظرافتها خودداری کند: ۱- معتقد است که تعیین چنین ظرافتهایی را باید به عهدهی نوازنده در زمان اجرا یا معلم در زمان آموزش گذاشت، ۲- دقت لازم و توان ثبت را ندارد.
در کتاب بهزاد ندیمی کمتر نشانههای دینامیک را میبینیم در حالی که در کتاب بهجت نیز که گهگاه به آنها برمیخوریم (مثلا بهجت ۱۳۷۹: ۳۴ : نغمه اول) به شکل علایم حرفی زیر نتها است. به عکس کتاب ندیمی شهاب منا نسبت به ثبت شدتوری حساستر است به شکلی که با وامگیری روشی از محمدتقی مسعودیه (مرتبط کردن تقریبی اندازهی نتها با شدتوری) سعی کرده ظرافت تغییرات شدت را ثبت کند؛ در این روش اندازهی نتها نشان دهندهی شدت آنها است. او علاوه بر این هر جا که این روش به قدر کافی کارساز نباشد از علایم حرفی نیز بهره میگیرد.
تفاوت در ثبت ریزه کاریها و تزیینات
تزیینات نقش بسیار پراهمیتی در اجرای ردیف دارند. این اهمیت تا حدی است که به سختی میتوان آنها را تحت عنوان تزیین از دیگر عناصر سازندهی ملودیها جدا کرد و در مرتبهی دوم اهمیت قرار داد. از جمله تزییناتی که بیش از بقیه در اجرای ردیف با سنتور مورد استفاده قرار میگیرند میتوان به انواع تکها و زینتهای پیش از ریز، درابها، تکیهها و شلالها اشاره کرد.
از نظر نغمهنگاری عناصر تزیینی پیش از ریز کتاب منا بسیار غنی است، نمونههای زیر گویای همین موضوع هستند. در کتابهای دیگر سنتور و از جمله نوشتههای ندیمی و بهجت برای نغمهنگاری چنین الگوهایی علایم جداگانه در نظر گرفته نشده بلکه آنها را به صورت باز شده مینویسند.
نمونهی ۷٫ (منا ۱۳۸۴: ۲۱)
تغییر دیگری که شهاب منا به درستی با بازخوانی مفهوم اصلی علایم در فرهنگ موسیقی اروپایی به تزیینات داده است تمایزی است که او میان این دو علامت
از سویی و هر دوی آنها با تکیه از سوی دیگر قائل شده. او اولی را بسیار کوتاه و بدون ارزش زمانی قابل اندازهگیری و دومی را کمی کشیدهتر از اولی و در هر حال هر دو را متفاوت از تکیه میداند و تاکید میکند که دو نمونهی زیر یکی نیستند.
نمونهی ۸٫ (منا ۱۳۸۴: ۲۴)
اما همانطور که میدانیم در اغلب کتابهای سنتور و از جمله دو کتاب دیگری که مشغول بررسی آن هستیم این دو نغمهنگاری را معادل میگیرند هر چند که گاه به گونههای مختلفی اجرا میکنند. با این ترفند منا موفق شده علایم و حالتهای بیشتری برای نگارش اشارهها و زینتها در اختیار بگیرد.
منبع : گفتگوی هارمونیک
مقداد علی بخشی هستم. موسیقی دان، برنامه نویس، متخصص هوش مصنوعی، علم داده، متخصص بلاکچین و توسعه دهنده ربات های هوشمند.
دانش آموخته مقطع ارشد و دکتری دانشکده فنی دانشگاه تهران هستم. با سابقه تدریس درس برنامه نویسی در دانشگاه (پردیس بین الملل کیش دانشگاه تهران)