معنی شکست در فرهنگ لغت
با توجه به فرهنگ لغت Merriam – وبستر، شکست به معنای فقدان موفقیت است. فرض منطقی که در ادامه چنین تعریفی میآید این است که وقتی به هدف نهایی خود رسیدید، فقط موفق هستید. به عبارت دیگر، این فرآیند اهمیتی ندارد. در واژههای سیاه یا سفید نوشته میشود: این یا موفقیت است یا شکست. این تعریف غیر قابل قدرت بخش یکی از دلایل اصلی است که چرا مردم از شکست می ترسند.
میتوانید استدلال کنید که این تنها یک معنا در یک دیکشنری است، اما زبان، رفتار شما را شکل میدهد، پس مهم است که از معنای درست استفاده کنید و کلمات را تقویت کنید. ممکن است پاراگرافهای بعدی را کمی با دقت بیشتری در نظر بگیرید، و لطفا با من همراه شوید و احتمالا شکست را در یک روزنه جدید خواهید یافت.
بازتعریف معنی شکست
اگر با یک مشکل سخت روبرو شدید و به خودتان میگویید، “من نمیدانم چطور با آن مقابله کنم،” به دلایلی فکر خواهید کرد که چرا نمیتوانید اینکار را انجام دهید – و نه راهحل بالقوه برای آن. مغز شما بر روی دستورالعمل های شما عمل میکند، و این کلماتی هستند که شما از آن برای هدایت فرآیند تفکر خود استفاده میکنید. اگر انرژی خود را با عذر و بهانه هدر میدهید، چطور میتوانید این مشکل را حل کنید؟
اگر به جای آن به خودتان بگویید، “بسیار خوب، بیایید راهی برای فهمیدن آن بیابیم،” به راهحلهای بالقوه فکر خواهید کرد و احتمالا مشکل را حل خواهید کرد. همان مشکل، کلمات متفاوت، نتیجه متفاوت.
اجازه دهید این را با یک مثال سریع روشن کنیم.
جان و کیت میخواهند یک کسب و کار را شروع کنند. هر دو از یک پسزمینه مشابه میآیند و منابع یکسان را دقیقا در اختیار دارند.
جان میگوید: ” اگر فقط پول داشتم میتوانستم یک کار را شروع کنم.”
کیت میگوید: “من پول ندارم و به این معنی است که باید نحوه راهاندازی کسبوکار خود را با این مشکل مشخص کنم.” همان مشکل، کلمات متفاوت، نتیجه متفاوت.
کلمات برای القا تغییر رفتاری به اندازه کافی قوی هستند
این یک نظریه اثبات شده است که توسط یکی از شخصیتهای مارتین میدوز امروزی کشف شدهاست. این مفهوم که زبان تاثیر زیادی بر زندگی ما دارد، یکی از محصولات اصلی فرآیند مربیگری تونی رابینز است و ثابت شدهاست و او با صدها هزار نفر در سراسر جهان کار میکند.
فرض اولیه این مفهوم نیز اساس ارتباطات مسالمت آمیز است، یک فرآیند ارتباطی که توسط مارشال روزنبرگ توسعه یافته است که در آن جایگزینی یک کلمه با دیگری میتواند تفاوت بین یک مبارزه بیحاصل و ارتباط موفق را ایجاد کند.
تحقیقات علمی همچنین نشان میدهند که کلمات برای القا تغییر رفتاری به اندازه کافی قوی هستند. در یک مطالعه، هویج یک “چشمانداز اشعه ایکس” نامیده شد و همین نام گذاری مثبت سبب افزایش مصرف این سبزی به میزان ۱۶ درصد در میان دانش آموزان مقطع ابتدایی” شد.
و این اثر تنها محدود به بچههای سادهلوح نیست – بزرگسالان عنوان می کنند که انتخاب در یک کافهتریا “لوبیا قرمز سنتی” را بیشتر از طعم “لوبیا قرمز با برنج” می پسندند و یا عنوان “شیرینیهای خوش طعم مادربزرگ” را بیشتر از “کوکیها و کلوچه ها” می پسندند، حتی اگر آنها غذای دقیقا مشابهی را بخورند. غذای یکسان ولی نام های متفاوت برای آن سبب افزایش فروش برای فروشندگان می شود.
کلمات میتوانند مغز را فریب دهند
به همان اندازه که مغز ما قوی است، کلمات میتوانند آن را فریب دهند – و شما میتوانید از این پدیده به نفع خود استفاده کنید.
امیدوارم تا حالا متقاعد شده باشید که کلمات در سطحی عمیقتر از آنچه فکر میکنید، مهم هستند. بیایید تعریف شما از شکست را به چیزی مفیدتر تغییر دهیم. فرهنگ انگلیسی زبان انگلیسی شکست را به عنوان “شرط یا حقیقت دستیابی به هدف یا پایان مورد نظر” تعریف میکند.
اگر با این تعریف کمی بازی کنیم، میتوانیم یک روش توانمند سازی بیشتر برای فکر کردن درباره شکست بیابیم. این تعریف در مورد “هدف مطلوب” صحبت میکند، اگر نه به جای آن که هدف خود را تنها در مورد موفقیت نهایی به پایان برساند، اما در عوض آن را به عنوان یادگیری تعریف کنید، هرگز به معنای سنتی شکست نخواهید خورد. همچنین شروع به در نظر گرفتن شکست به عنوان دوست خود و نه دلیلی برای تسلیم شدن خواهید کرد.
از طریق آزمون و خطا موفق میشوید
اگر روی تجربه یادگیری تمرکز کنید، متوجه خواهید شد که تعریف مشترک شکست و موفقیت چقدر ناقص است. شما از طریق آزمون و خطا موفق میشوید. این شکست است – و درسهایی که فراهم میکند – که شما را تبدیل به یک برنده میکند، نه اینکه از آن اجتناب کنید. اجتناب از آنچه که شناختهشده، آسان و راحت و یک راه مطمئن برای رسیدن به اهداف تان است
وقتی یک مرد خجالتی با فردی صحبت میکند و او هم او را رد میکند، آیا شکست میخورد یا موفق میشود؟ برای یک فرد معمولی که تعامل را تماشا میکند، مرد رد شدهاست. شکست خورد. اما آیا او واقعا این کار را میکرد؟
اگر قصد او این است که بر خجالت و یا به عبارت دیگر بر کم رویی خود غلبه کند – نتیجه رویکرد او مهم نیست. هدف او این است که یاد بگیرید چطور با اعتماد به نفس بیشتری روبرو شود. او به اندازه کافی شجاع بود که بیرون از منطقه راحتی خود گام بردارد و حرف بزند. با نگاه به این هدف، رد ممکن است نتیجه بهتری از دریافت سیگنال مثبت ارتباطی باشد، زیرا بارها رد میشود و به او کمک میکند تا به آن عادت کند.
بیشتر در یک مسیر دشوار یاد میگیرید
در صخره نوردی – ورزش مورد علاقه من – بیشتر در یک مسیر دشوار یاد میگیرید، یادگیری بیشتر از مسیری رخ می دهد نمیتوانید آن را به راحتی انجام دهید تا در یک مسیر آسان که به راحتی از آن عبور میکنید. این به شما کمک میکند نقاط ضعف خود را مشخص و مشخص تر کنید. و متوجه شوید باید به آن ها توجه کنید و شخصیت واقعی خود را آشکار کنید. برخورد با دشواریها و ترس از سقوط احتمالی، بازی ذهنی شما را تقویت میکند و به شما کمک میکند تا کوهنورد بهتری شوید.
اگر هدف شما یادگیری است، شکست یا موفقیت کدام مهم است؟ آیا واقعا بهتر است که یک مسیر آسان را برای صعود انتخاب کرده و موفق شوید (بدون هیچ فرآیند یادگیری) و یا کار دشواری را انجام دهید، اما چیز جدیدی یاد بگیرید و یک کوهنورد بهتر شوید؟
باختن میتواند ارزشمندتر از برد باشد
در هنرهای رزمی، برای اهداف آموزشی، باختن میتواند ارزشمندتر از برد باشد. زمانی که مبارزه را در مقابل یک شریک قدرتمندتر از دست میدهید، کاستیهای تکنیکی خود را کشف میکنید. وقتی رقیب ضعیف خود را خرد میکنید، چیزی برای یادگیری وجود ندارد. اگر چیز جدیدی یاد بگیری که در غیر این صورت یاد نگرفته بودی، شکست خورده ای؟
جاش ویتزکین در کتابش با عنوان “هنر یادگیری: یک سفر درونی به عملکرد بهینه” می گوید “کسانی که در آتش، شمشیر خود را تیز میکنند، مایل به سوختن هستند”.
کوبیدن مخالفان ضعیف، خرد کردن مشکلات آسان، و یا انجام کارهایی که در حیطه راحتی شما انجام میشود ممکن است باعث شود که شما در نظر دیگران خوب به نظر برسید، اما این به چالش کشیدن خودتان است که منجر به پیشرفت و موفقیت طولانیمدت میشود.
با این وجود مشکلات به هیچ وجه ساده نیست و با سماجت به خود باید فشار بیاورید. و ما وقت بیشتری را در مورد این موضوع در آموزش های بعد صرف خواهیم کرد. اکنون، یک یادداشت ذهنی برای خود ایجاد کنید که شکست و موفقیت دو طرف یک سکه هستند و کسی نمیتواند بدون دیگری وجود داشته باشد.
منبع : مارتین میدوز
مقداد علی بخشی هستم. موسیقی دان، برنامه نویس، متخصص هوش مصنوعی، علم داده، متخصص بلاکچین و توسعه دهنده ربات های هوشمند.
دانش آموخته مقطع ارشد و دکتری دانشکده فنی دانشگاه تهران هستم. با سابقه تدریس درس برنامه نویسی در دانشگاه (پردیس بین الملل کیش دانشگاه تهران)