اکنون می خواهم به ماهیت ضد و نقیض آن درخواستی اشاره کنم که در مرحله دوم مطرح کردیم. درخواست این بود “آیا مایلی در ضمیر خودآگاه با من ارتباط برقرار کنی؟”. هر علامتی که او شناسایی می کند، لزوما بایستی واکنشی در ضمیر خودآگاهش باشد. حتی چنانچه آن بخش ذهنی بگوید “نه، این کار را …
او یک علامت از ضمیر ناخودآگاهش دریافت کرد، برای مثال حس آرامش را. او به طور آگاهانه نمی داند که آن تغییرات جدید چه هستند. دیک: ولی حس خوبی نسبت به این قضیه دارم. مهم این مطلب است که ضمیر ناخودآگاه او می داند آنان چه هستند. و این همان چیزی است که به هر …
زمانی خانمی به من مراجعه کرد که دچار چنان سردردهای میگرنی می شد که از پشت به زمین می افتاد. یک بخش ذهنی در او بود که دلش می خواست در اغلب مواقع بتواند به بازی و تفریح بپردازد، و چنانچه این کار را نمی کرد، سایر بخشهای ذهنی او نیز دست به هیچ کاری …
بازگشت به رفتار قدیمی نشانه شکست نیست، بلکه نشانه نقص کار است. و لازم است به عقب برگردی و آن را اصلاح کنی. تغییر ذهنیت در هر شرایطی موثر است. من تضمین می کنم که رفتار او تغییر خواهد کرد. چنانچه رفتار او باز به حالت اول برگشت، نشانه آن است که رفتارهای جدید برای …
بررسی رفترای، مطلب بسیار مهمی است. برای خیلی از شما این اتفاق افتاده که بر روی مراجعه کننده به طرز مطلوبی کار کرده اید و او نیز به درستی عمل کرده است. ولی وقتی دقتر کار شما را ترک می کند، ذهنیتی در او پدیدار می شود که از برخی جهات ابراز دلواپسی می کند. …
داشتن تنش در این شرایط کمی غیرعادی است. از نظر رفتارشناسی، نوعا در این جور مواقع تقریبا در همه افراد ضربان قلب تسریع می گردد. میزان سرعت ضربان قلب در اکثر ملت به میزان ترس و اضطرابشان بستگی دارد. وقتی من از آنان می خواهم که دست از خیال پردازی بردارند و فقط یک پاسخ …
بسیار خوب. تو یک واکنش دریافت کردی. چه بود؟ دیک: آنان هیچ اعتراضی ندارند. از کجا می دانی؟ این مساله مهمی است. من از تو خواستم که در تمام نظامها مترصد باشی. تو برگشتی و گفتی “نه. هیچ اعتراضی در کار نیست”. از کجا می دانی که اعتراضی وجود ندارد؟ دیک: من اصلا هیچ تنشی …
روش برگرداندن شخص به حالت اولیه در این الگو، به طور کلی با روشی که در سایر الگوها انجام می شود فرق دارد. الگوی آن روان شناس این بود که سه شخصیت در آن زن وجود دارد که هر کدام احساس ناخودآگاه مربوط به خودشان را دارند، و سپس دو شخصیت دیگر در بالای آنها …
زمانی یک بیمار دچار اختلال چند شخصیتی در بیمارستانی داشتیم که وضع حالی مناسبی نداشت، در ضمن او فکر نمی کرد که این چند شخصیتی بودن، چیز بدی باشد. آنچه آن زن تشریح کرد این بود که روان شناس گل میخ را بیرون کشید و بدین ترتیب تمام آن شخصیت ها به طور مجزا، بهتر …
ما چندین سال پیش به سوژه افراد چند شخصیتی علاقه مند شدیم و برای کسی که مقاله تحقیقی مفصلی در این باره نوشته بود نامه ای فرستادیم. او ما را دعوت کرد که به نزد او برویم و شخصی به نام هلن را ملاقات کنیم. شگفت آن بود که تمام شخصیتهای گوناگون این خانم، از …