برای دانلود بزرگ ترین بانک نت موسیقی (180 هزار نت) به صورت یکجا اینجا را کلید کنید
دانلود و آموزش های بیشتر
×بستن تبلیغ

تاریخچه تنبور

بر پایه سه مجسمه کوچک بازیافت شده در خرابه‌های شوش،  تنبور دارای تاریخچه‌ای مربوط به حدود ۱۵۰۰پیش از میلاد است. تنبور زمانی در انواع کاسه گلابی شکل رایج در ایران و سوریه ساخته می‌شده سپس از طریق ترکیه و یونان به باختر رفته و کاسه بیضی شکل آن در مصر باب شده‌است. از تنبور به سه‌تار باستانی ایرانیان تعبیر شده‌است که در زمان ساسانیان خسرو پرویز و قبل از آن هم به کار نواختن می‌آمده. تنبور ساز نوازندگانی ایرانیان محسوب می‌شده و ابن خردادبه آوازخوانی مردم ری و طبرستان و دیلم را با تنبورها درست شمرده، می‌گوید ایرانیان تنبور را برتر از دیگر سازها دانسته، می‌نوازند. تنبور در نوشته‌های موسیقی عرب، به شکل سازی کامل و مناسب برای همراهی با آواز معرفی گردیده واز آن به عود دسته بلندایرانی تعبیر شده‌است. آمده است که در پنج هزار سال پيش در آناتولی قديمي کسانی از نژاد آريايي ميزيسته اند بنام ” هی تيت ” که تنبور بين آنان معمول بوده است و درنقشها حجاری شده روی سنگ اين ساز تصوير شده است . آرتور كريستسن سن در کتاب ” ايران در زمان ساسانيان ” نام ابزار موسيقي ايران را چنين آورده : بربط ، نای ، مزمار ، چنگ و گويد مردم خراسان بيشتر وسيله ای را در موسيقي بکار مي برند که هفت تار داشت و آنرا  ” زنگ ” ميخواندند . اما مردم ری ، طبرستان و ديلم تنبور را دوست تر داشته و اين ساز نزد همه ، مقدم بر ساير سازها بوده است.
تنبور به هر كجا كه رفته اصل آن از ايران است: مرحوم سيد خليل عالينژاد در پاياننامه خود با موضوع” تنبور از ديرباز تاكنون” با بيان اين مطلب گفته:در عراق صدر اسلام و قرون اوليه دوران اسلامي طنبور محبوبيت داشته، در همين دوره در سوريه و حجاز طنبور از جمله رايجترين سازهاي مورد استقبال عامه بود. اما در عصر عباسيان طنبور به محبوبترين ساز عالي و اختصاصي اعجوبگان هنر موسيقي تبديل شده بود و به اين ترتيب عود را كه اسباب دست هر موسيقيدان بزرگ در كار همراهي محسوب ميشد به مبارزه ميطلبيد. این استاد بزرگ می افزاید: تنبور در اعصار و قرون متمادي در صحنه هنر موسيقي سرزمين ما حضور چشمگير داشت ولي متاسفانه آنچنان اسناد و مدارك در دست نيست كه بتوان پرده از چگونگي الحان و مقامات موسيقيايي آن زمانها برداشت  .
در بخش ديگراين رساله آمده است: اگر چه در مورد رشد و شكوفايي هنر موسيقي در عهد صفوي نظريات متفاوت ارائه شده اما با توجه به نوشتههاي مورخين ايراني و غير ايراني بسياري از بزرگان علم و عرفان آن روزگار تنبور نواختهاند  .
اما در اواخر عصر صفوي هم چنانكه اقتدار، امنيت و اثبات سلسله مذكور رو به ضعف نهاد گرمي و رونق بازار هنر به ويژه موسيقي به سردي گراييد و در عوض تاريكي و جهل و خرافات و تعصبات غير معقول جاي آن را گرفت كه تا يكي دو قرن ادمه يافت. با وجوديكه دوران پس از صفويه را خيليها دوران كم خبري ناميده اند، اما با توجه به پارهاي از اسناد موجود تنبور باز كم و بيش به حيات خود ادامه داده  و راهرو تنگ و تاريك يكي دو قرن را پشت سر نهاده و خود را به عصر حاضر رسانيده است  .
سید خلیل عالی نژآد همچنين در انتهاآورده است: با نگاهي به مقالات و كتبي كه در مورد موسيقي ملل جهان نگارش يافته ميتوان دريافت كه تنبور در بيشتر سرزمينها مثل هند، آمريكا، چين، مصر، سوريه، بالكان گرجستان و افغانستان، بنگلادش، مراكش، به نوعي حضور دارد البته نهايتا پيداست تنبور به هر كجا كه رفته اصل آن از ايران است  .
گفتني است، اين پاياننامه در سال 75 – 1374 توسط سيدخليل عالينژاد براي كسب درجه كارشناسي موسيقي از دانشگاه هنر با راهنمايي دكتر تقي بينش تدوين گرديده است.
در میان سازهای سنّتیِ رایج در ایران ، تنبور از لحاظِ قدمت ، گستردگی و گونه گونی در شکل و اندازه ، بسیار قابل توجه است . یافته های باستان شناسی ، دیرینگی بسیار زیاد این ساز را در ایران نشان می دهد. قدیمترین این یافته ها سه تندیسک سفالین به دست آمده در شوش متعلق به 1500 ق م است که در دستهای یکی از آنها سازی شبیه تنبور هست . همچنین تصویری نقش شده بر تخته سنگهای تپة کیون جیک در حوالی شهر موصل متعلق به حدود 1000 ق م ، نیز نوازندگانی تنبور به دست را نشان می دهد . صرف نظر از این یافته ها، از کاربرد واژة تنبور در متون فارسی میانه و پهلوی مانند منظومة درخت آسوریگ، رسالة بُندَهش، کارنامة اردشیر بابکان و رسالة خسرو قبادان و ریدک وی معلوم می شود که نواختن این ساز دست کم در اواخر دورة اشکانی و سرتاسر دورة ساسانی در ایران رواج داشته است  .

از پاره ای از وجوه تسمیة تنبور نیز ایرانی بودنِ نام این ساز فهمیده می شود. مثلاً، مطرح شده که واژة تنبور در اصل ، مرکّب است از دُم / دُنب و برّه ؛ چه ، این ساز به دُم برّه شباهت دارد.

با وجود این وجوه تسمیه و یافته های باستان شناسی و مستندات منابع مکتوب کهن و نیز تأکید شماری از محققان بر ایرانی بودن تنبور ، مباحث متفاوت دیگری نیز به میان آمده است . فارمر   با استناد به مباحث زبان شناسان ، این موضوع را مطرح می کند که در مصر قدیم تنبور را ظاهراً نِفِر می گفتند که معادل واژة عبریِنِبِل است ؛ بنابراین ، می شود احتمال داد سه حرف «ن »، «ب » و «ر  »  که در واژة تنبور وجود دارد، با اندک تفاوتی یادآور نام قدیم این ساز در مصر (= نفر) است . این سه حرف در واژة قنبره (جمع : قنابر) نیز، که به گفتة ابن بطوطه در قرن هشتم در شمال افریقا معمول بوده است ، وجود دارد  .
برخی ، با استناد به این گفتة مسعودی که اختراع طنبور را به دو قوم گنهکار و نابود شدة سَدوم و عموره (= همان قوم لوط که در سواحل بحر المیّت ( بحر لوط ) می زیستند) نسبت داده است ، تنبور را برگرفته از تن  (= صدای حاصل از نواختن ضرب ) و بور (= آن که نابودی اش مقدّر شده باشد  ) پنداشته اند . پیداست که اگر نظر مسعودی پذیرفته شود، می توان برای تنبور خاستگاه عربی قائل شد. فارمر، با استفاده از گفتة فارابی ، در بارة دستانهای جاهلی تنبور می گوید در عصر جاهلی تنبور بی گمان وجود داشته هر چند که نامی از آن نمی یابیم . این در حالی است که همائی شعری از اعشی بن قیس (متوفی  629) ، صاحب یکی از معلقات سبع ، آورده که در آن تنبور ــ البته به صیغة جمع : طنابیر ــ به کار رفته است  .

به نوشتة دورینگ ، می توان نوعی از قلب واژة سومریِ پان تور به معنای قوس کوچک را در واژة تنبور سراغ گرفت که در یونانی به صورت پاندورا در آمده است . البته وی از طرح این احتمال نخواسته خاستگاه این ساز را غیرایرانی معرفی کند؛ چه ، در جای دیگر تصریح کرده که خاستگاه تنبور ایرانی یا کُردی است.

تنبور از طریق حیره ، مرکز ملوک لخمی ، به جزیرة العرب راه یافت و در قرنهای نخستین اسلامی از آنجا به کشورهای اروپایی رفت، این ساز که در حیره به طُنبور/ طنبوره شهرت یافت ، در یونان تامپوراس نام گرفت و از آنجا به آلبانی رفت و تامپورا خوانده شد. در روسیه به دومرا ، در سیبری و مغولستان دومبره یا دمبوره ، و در روم شرقی باندورا یا پاندورا نام گرفت و سایر اقوام اروپایی که از طریق روم شرقی با این ساز آشنا شدند، اسم پاندورا، ماندوره و باندوره و صورتهای دیگر کلمة پاندورا را بر آن نهادند. نام این ساز در چین ، تنپولا است که تفاوت چندانی با نامهای آن در سایر مناطق جهان ندارد (فارمر، 1942، ص 40ـ44). به گفتة ریمان ، سازی که در هندوستان با نام تمبوری متداول است ، همان تنبور عربی یا ایرانی است  .

به نوشتة ابن خرداذبه در ایرانِ پیش از اسلام ، نواختن تنبور در ری ، طبرستان و دیلم بیش از سایر مناطق رواج داشته و این ساز اغلب آواز را همراهی می کرده است (ص 32). سخنان ابن خرداذبه را مسعودی نیز در مروج الذهب نقل کرده است  .

در دورة اسلامی و از همان اوایل خلافت عباسی ، تنبور جایگاهی ویژه یافت . این ساز با اینکه بر پایة گزارشهای ابوالفرج اصفهان، قابلیت همراهی با آواز را کاملاً داشته ، در قیاس با عود بیشتر در تکنوازی از آن استفاده می شده است. در سده های سوم و چهارم تنبورنوازان برجسته ای پدید آمدند که شرح حال بسیاری از آنان را جحظة برمکی  (متوفی 324)، که خود از تنبورنوازان مشهور بوده ، در کتاب الطنبورییّن آورده است. این کتاب گرچه از میان رفته ، ابوالفرج اصفهانی در الاغانی به آن بسیار استناد کرده است .

یکی از منابع اصلی تنبورشناسی در سده های سوم و چهارم ، کتاب الموسیقی الکبیرِ فارابی است . فارابی در این کتاب فصلی بلند را به معرفی تنبور و نحوة دستان بندی و بیان فاصله های آن اختصاص داده است  . وی دو نوع تنبور را که در ساختمان و اندازه و نظام پرده بندی با یکدیگر تفاوت و در روزگار او رواج داشته اند، معرفی کرده است : یکی تنبور خراسانی رایج در خراسان و سرزمینهای واقع در شمال و خاور این ولایت و دیگری تنبور بغدادی که در عراق و مناطق مجاور آن معمول بوده است . به گفتة فارابی این سازها اغلب دو تار داشته اند. فارمر با استفاده از شرح فارابی در بارة تنبور خراسانی می نویسد از دستانهای تنبور ابعادی حاصل می شد و از آنها آهنگی برمی خاست که به عقیدة سرهیوبرت پری ، موسیقیدان بزرگ انگلیسی ، کاملترین آهنگی است که تاکنون پدید آمده است از تفاوتهای طرز پرده بندی و کوک تنبور بغدادی به روش گذشتگان که آن را «الدساتین الجاهلیة » (دستانهای عصر جاهلی ) خوانده ، با روش معاصران خود که آن را به کمال نزدیکتر دانسته ، سخن گفته است  .
از سدة چهارم به بعد، در متون ادبی و حتی متون اختصاصی موسیقی فقط از تنبور نام برده شده و آگاهی جالب توجهی در بارة آن نیامده است . در قرن ششم حسن بن احمد کاتب در کمال ادب الغناء در فصل بسیار کوتاهی که به تنبور اختصاص داده ، تصریح کرده که هم روزگاران او جایگاه دستانهای تنبور عربی یا بغدادی و تقسیم بندی آنها را دقیق نمی شناسند و جز دو یا سه پرده بر دستة تنبور نمی بندند. دو سه قرن بعد، عبدالقادربن غیبی مراغی (متوفی 838  .(آثاری پدید آورد که در این باره حاوی اطلاعات تازه و منحصربه فرد است . به گفتة او طنبور شروانیان ، که اهل تبریز آن را می نوازند، کاسه ای عمیق به شکل نیم گلابی با دو تار دارد  . کاسة طنینی این ساز از «طنبورة ترکی »، که دو یا سه تار بر آن بسته می شود، بزرگتر است. مراغی همچنین از «نای طنبور» که آن را سازی آرشه ای با دو تار خوانده ، یاد کرده است.

ابن خلدون (متوفی 808) از رواج تنبورنوازی در میان جلیقیه (گالیسی / گالیثیا)، از اقوام فرنگی اندلس ، سخن گفته است . اولیا چلبی (ج 1، ص 640) که مَرْعَش در سوریه را خاستگاه تنبور دانسته ، علاوه بر تنبور که دو تار از جنس روده داشته ، از «تل الطنبور» و تارهای سیمی اش سخن گفته که به زعم او آن را شخصی به نام افندی اوغلو، از مردم کوتاهیة آسیای صغیر، ساخته است . در قرنهای بعد، تنبور با تفاوتهایی در اندازه و تعداد تارها، در ایران و سوریه و مصر و کشورهای اروپایی رواج داشته است  . فیلوتو در قرن نوزدهم پنج نوع تنبور را ــ که کاسه ای گلابی شکل و اغلب سه رشته تار، بعضاً مزدوج ، داشته اند ــ بترتیب ، از دراز به کوتاه ، معرفی کرده است : تنبور کبیر ترکی ، تنبور شرقی ، تنبور بوزورگ (بزرگ )، تنبور بلغاری ، تنبور بغلمه. در این قرن ، بویژه در میان اسلاوها، از تنبور استقبال بسیار شد و اسلاوها در 1266/ 1850، تنبور را که کاسه ای کم حجم و دسته ای بلند با چهار سیم داشته است ، به عنوان ساز ملی خود بر گزیدند.
در کتاب تاریخ سازهای موسیقی نوشته ی کورت ساکس تنبور ایران با ارائه تصویر معرفی گردیده است.که مختصری از آن چنین است،عود دسته بلند که تنبور نامیده می شود صدایی تیز و فلزی دارد و می توان خیلی ظریف نواخته شود این ساز بدنه ی کوچک گلابی شکل با یک گردن دراز دارد،اجزا آن بدون میخ به هم متصل شده دارای چند گوشی و چند سیم نازک می باشد.گوشی ها به شکل  (T)است که بعضی از جلو و بعضی از کنار نصب شده اند تنبور شبیه به سازهای زمان اعراب قدیم و ایران قدیم ترکیه قدیم می باشد.
بر طبق تعداد سیم ها نیز نام گذاری می شود.این ساز از نظر درجه بندی شدن بسیار جالب است و موقعیت نگهداشتن جای انگشتان در آن مثل موقعیت قرار دادن انگشت در سوراخ های سازهای بادی است که بر طبق قاعده ی متری محاسبه شده است.به این خاطر بعضی ها این ساز را تنبور میزانی خوانده اند.این ساز در اروپا نیز معمول شده است و به چند شکل درآمده است.
تنبور در کارنامه اردشیر بابکان  :رساله ای نیمه حماسی و یادگاری از روزگار ساسانی می باشد،کتابیست به زبان پهلوی در مورد سرگذشت اردشیر بنیانگذار سلسله ی ساسانی که در حدود سال  ۶۰۰ میلادی تدوین شده است  .
بعداز حمله اسکندر مقدونی و برچیده شدن شاهنشاهی هخامنشی در سرتاسر ایران ۲۴۰ کدخدا بود که هر کدخدایی قسمتی از ایران را اداره می کرد.اردوان کدخدا و حکمران سرزمین پارس بود.آوازه ی اردشیر به گوش اردوان رسیده بود او را به پارس دعوت کرد و مدت ها پذیرای او بود روزی در شکارگاه اردشیر گوری را نیک بزد،مردم جویا شدند که کار کیست،اردوان گفت کار من است اردشیر از دروغ او برآشفت و با او به ستیزه برخاست.اردوان اردشیر را در ستورگاه زندانی کرد اردشیر در زندان اوقات خود را با تنبور نوازی و آوازخوانی سپری می نمود و پس از چندی به دستیاری یکی از نزدیکان اردوان از زندان گریخت و پس از مدتی حکومت مرکزی و مقتدر ساسانی را تشکیل داد.نام پدر اردشیر ساسان و نام پدر مادرش بابک بوده است

 

منبع : tanboor.ir

برای دانلود بزرگ ترین بانک نت موسیقی (180 هزار نت) به صورت یکجا اینجا را کلید کنید
دانلود و آموزش های بیشتر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *