مرد: در یک لحظه به نظر می رسید که پیشانی دیک فشرده شده است. من حیران بودم که آیا او واقعا دچار ناراحتی است یا دارد حواسش را متمرکز می کند.
اگر در حین روانکاوی به طور جدی درباره کارتان دچار تردید شدید، در آن صورت وظیفه دارید که تردیدتان را مورد بررسی قرار دهید و یا اصلا آن را انکار کنید. البته در این مورد، آسان ترین راه همان عمل روش شناسی است. من بایستی به دیک نگاه کنم و بگویم “متوجه شدم که بر روی پیشانی تو چین افتاد. این گاهی اوقات نشانه تنش، و گاهی اوقات نشانه تمرکز حواس است. نمی دانم که این یکی نشانه کدام است!”. فقط سی ثانیه طول می کشد که او به درون خودش برود و از آن بخش ذهنی که بر روی پیشانی او چین انداخته است بخواهد که چنانچه
موضوعی در این فرآیند وجود دارد و می خواهد آن را بروز دهد، تنش را افزایش دهد، و چنانچه غیر از این است تنش را کاهش دهد. با این کار بدون آن که دچار توهم و خیال شوید، یک بازنگری سریع انجام می دهید. شما نباید دچار توهم بشوید و او نیز نباید به یک حدس اکتفا کند. شما سیستمی را در اختیار دارید که به شما اجازه می دهد برای یافتن پاسخ سوالهایتان، علائم حسی مستقیم را دریافت کنید.
امیدوارم آن عده از شما که در هیپنوتیزم وارد هستید، الگویی را که در این جا اتفاق افتاد تشخیص داده باشید. یکی از آنان پترن گسستگی است و عبارت است از تغییراتی که در حین رفتن به درون و بازگشت به تجربه حسی چه در حالت خلسه و چه در خارج آن اتفاق می افتد.
چه هیپنوتیزم بدانید و چه ندانید، شاید نام علائم انگشتی یا علائم تصوری حرکتی را شنیده اید. یک هیپنوتیزور، غالبا شخص را در حالت خلسه به گونه ای سازماندهی می کند که واکنشهای حرکتی ضمیر ناخودآگاه درباره پاسخ بله، به انگشت دست راست و درباره پاسخ خیر، به انگشت دست چپ آدرس دهی شود. کاری که ما در این جا کردیم نیز چیزی بیش از یک نظام علائم انگشتی نبود.
منبع : جلسات رواندرمانی گریندر
مقداد علی بخشی هستم. موسیقی دان، برنامه نویس، متخصص هوش مصنوعی، علم داده، متخصص بلاکچین و توسعه دهنده ربات های هوشمند.
دانش آموخته مقطع ارشد و دکتری دانشکده فنی دانشگاه تهران هستم. با سابقه تدریس درس برنامه نویسی در دانشگاه (پردیس بین الملل کیش دانشگاه تهران)