مطلع ساختن ذهن خودآگاه ممکن بود درازمدت باشد

در برخی موارد نیز چنین پاسخی را دریافت کرده ام: “نه، به هیچ وجه این کار نخواهم کرد. دلم نمی خواهد ذهن خودآگاه از این قضیه بویی ببرد. خودم همه رفتارها را تغییر خواهم داد ولی هیچ چیزی را به ذهن خودآگاه بروز نمی دهم”. بدین ترتیب آن فرد تغییر می کند. ولی در هر صورت، اکثر تغییرات در ضمیر ناخودآگاه پدید می آیند. در تاریخ اخیر مغرب زمین، فقط ما هستیم که نظریه تغییر را به این صراحت بنا نهاده ایم.
حتی چنانچه آن بخش ذهنی دیک گفته بود که دلش نمی خواهد قصدش را با ذهن خودآگاه در میان بگذارد، ما به

مطلع ساختن ذهن خودآگاه ممکن بود درازمدت باشد
مطلع ساختن ذهن خودآگاه ممکن بود درازمدت باشد

هر ترتیب ممکن کارمان را پیش می بردیم چون فرقی به حال ما نداشت. ما فقط بایستی به آن بخش ذهنی می گفتیم که مستقیما به سراغ ذهنیت خلاق برود و موقعیت های جدید را دریافت کند. در حقیقت، مطلع ساختن ذهن خودآگاه او ممکن بود سبب شود که کار به درازا بکشد. دارم جدی حرف می زنم. به جرات دارای این توان هستم بگویم که آگاه بودن هیچ اهمیتی ندارد، مگر آن که بخواهید درباره پترن رفتاریتان کتاب بنویسید. برای آن که ارتباطی رو در رو چه به صورت درونی و چه با دیگران برقرار کنید، لازم نیست حتما نسبت به آن آگاه باشید. ما بر حسب ضرورت، نقش ضمیر خودآگاه طرف را محدود می سازیم تا نوسانات نظام علامت دهنده او را دریافت کنیم، و سوالاتی می پرسیم که آن واکنشها را تحریک کند.

این که او نداند در بخش ناخودآگاهش چه می گذرد، کاملا امکان پذیر نه تنها امکان پذیر بلکه کاملا مثبت است، همان طور که نمی داند موقعیت های جدید چه هستند. تغییرات آن قدر موثر و عمیق خواهند بود که انگار او از تمام جریانات باخبر بوده است. در واقع برخی روشها تغییرات موثرتری ایجاد می می کنند.

منبع : جلسات رواندرمانی گریندر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *