فرجپوری: سلیقه موسیقایی تغییر پذیر است

آقای فرج پوری می خواهیم به زمان گذشته سری بزنیم و از گذشته به زمان حال برسیم، شما سال های قبل به عنوان آهنگ ساز اثری منتشر کردید به نام “نقش پندار” و اخرین اثر شما که به صورت گروه نوازی منتشر شده و در دسترس علاقه مندان قرار دارد “غوغای عشق بازان” است که همراه با گروه آوا و صدای استاد شجریان منتشر شده، سعید فرج پوری “غوغای عشق بازان” با سعید فرج پوری نقش پندار در طوی این سال ها چه تفاوت هایی پیدا کرده؟

 

البته در این برهه زمانی به جز این دو اثر، من کارهای دیگری هم منتشر کرده ام مثلا اثر “شوریده” با گروه دستان با صدای خانم پریسا که شرکت نت ورک آلمان منتشر کرد و در فرانسه عنوان “شک” را گرفت و وزیر فرانسه به آن دیپلم افتخار داد که قسمت افشاری آن کار من بود و قسمت دشتی آن کار آقای حمید متبسم. اثر دیگر من “دریای بی پایان” است، باز با گروه دستان با صدای سالار عقیلی.

سه اثر دارم که در حیطه ی موسیقی محلی کردستان کار شده به نام های: “اوارد”، “زمانه”، “یادواره سید علی اصغر کردستانی”.

این ها را آقای عزیز شاهرخ که از خوانندگان پیش کسوت کردستان هستند، خواندند و کار دیگر به اسم “ژوان” که در زمینه ی موسیقی کردی انجام شده.

در زمینه دونوازی ۳ اثر به همراه تنبک دارم: اولین اثر ۱۶ سال پیش منتشر شد به اسم “کمانچه” با تنبک آقای کامبیز گنجه ای، کار بعدی من هم با تنبک زنده یاد داریوش زرگری و طرف دیگر این اثر را باز آقای کامبیز گنجه ای نواختند و کار سوم “کمانچه نوازی” بر اساس ملودی های کردی که با تنبک و دف آقای اخواص منتشر شده.

این ها آثاری هستند که مسولیت اصلی آن ها به عهده ی خود من بوده، در خلال این کارها من به عنوان نوازنده در آثار بسیاری از آهنگ سازان معاصر ایفای نقش کردم.

ولی بر می گردم به سوال شما که از “نقش پندار” تا “غوغای عشق بازان” چه تغییری کرده ام، باید عرض کنم آلبوم “نقش پندار” با گروه دیگری و در یک شرایط خاص ضبط گردید و باید بگویم همان موقع هم که منتشر شد، زیاد از آن راضی نبودم، این کار جا داشت به شکل بهتری منتشر شود و باید بیشتر روی آن کار می شد و همین حالا هم که این اثر را می شنوم زیاد از آن راضی نیستم.

از آن موقع تا به حال من کارهای زیادی انجام دادم و تجربه های زیادی به دست آوردم، شما می دانید یک موزیسین ممکن است هم از نظر سلیقه در زمینه موسیقی و هم از نظر زیبایی شناسی و تکنیک تغییر کند و این یک پروسه تکاملی است.

روش شما برای آهنگ سازی چگونه است؟

در کارم خیلی به حس و حال توجه دارم، بعضی وقت ها پیش آمده که من آهنگی ساختم و بعد از یک هفته اثر را گوش دادم و متوجه شدم آن حسی که من می خواهم درونش نیست.

در موسیقی شرق لحظه ها خیلی مهم هستند، آن لحظه ای که احساسی به شما الهام می شود، ملودی در ذهن شما پدید می آید. بیشترین وسواس من روی این موضوع است که اثر خلق شده توسط من دارای احساس باشد.

معمولا در طول زمان لحظاتی که احساس خوبی به من دست می دهد را شکار می کنم مثلا هنگام نواختن جمله ای می سازم، سریع آن را ضبط می کنم و بعدا این لحظات ضبط شده را تدوین می کنم، چنین لحظاتی شاید در طول سال پنج یا شش بار بیشتر پیش نیاید.

پس این قطعاتی که ما از شما می شونیم به سال ها و ماه ها پیش بر می گردد؟

 

دقیقا همین طور است. شما نمی توانید برای این کار آن هم در حیطه موسیقی ایرانی زمان تعیین کنید.

سوالی دارم در زمینه ی نواختن ساز دارم، هنر جویی وارد عرصه ی موسیقی می شود، پس از چندی تصمیم می گیرد، نوازندگی را به عنوان حرفه ی خود انتخاب کند و به تمرین و ممارست می پردازد وقتی وارد ژانر حرفه ای این کار می شود، دیگر آن شور و شوقی که در اوایل کار داشت را ندارد؛ بر فرض اگر در اوایل کار روزی ۸ ساعت به تمرین می پرداخت حالا دیگر تمرینات آن افت کرده و روزی ۱ یا ۲ ساعت بیشتر تمرین نمی کند. می خواستم بدانم این پروسه در کار شما چگونه طی شده؟ آیا تمرینات روزانه شما هنوز بر قرار است یا بیشتر فکر می کنید تا ملودی خلق کنید یا مشغول تدریس و اجرای کنسرت هستید؟
مسئله ای که اشاره کردید، مسئله ی خیلی مهمی است، آن موقع که ما هنوز مشغول مشق گرفتن بودیم، بیشتر وقتمان صرف تکنیک می شد.

ببینید ساز یک ابزار است و نوازنده باید به تمام رمز و رموز آن پی ببرد، این طبیعی است که یک هنرجو در نواختن آن هم وقتی که هنوز به مرحله حرفه ای نرسیده، باید تلاش کند که به تمام رمز و رموز کاردست پیدا کند، موقعی که این هنرجو به مرحله حرفه ای رسید، مشغول اجرای آثار می شود مثلا وارد یک پروژه می شود، آهنگساز قطعه ای می نویسد و آن به طور حرفه ای قطعه آهنگ ساز را به اجرا در می آورد.

منبع : گفتگوی هارمونیک

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *