ویژگی های یک سنتور خوب (IX)

ارتباط معنوی نوازنده با ساز: از آنجا که چوب ساز زمانی زنده و جزوی از طبیعت بوده هنگامی که از ریشه جدا می شود و قسمتی از ساز می گردد بطور کلی موجودیت زنده ی خود را از دست نمی دهد و کماکان قابلیت عکس العمل را به رفتارهای گوناگون را دارا می باشد. از آنجا که هر آدمی می تواند با هر شیئی هر چقدر زمخت ارتباط پیدا کند ارتباط یک نوازنده با سازش به مراتب شدنی تر، قوی تر و بهتر است. طبیعی است هر قدر ارتباط معنوی یک نوازنده با سازش بیشتر باشد می توان انتظار صدای مطلوبتری را داشت، نسبت به یک ارتباط بی حس و بی روح.

نواخته شدن ساز فقط توسط یک نفر: اگر راننده باشید حتما تجربه داشته اید که ماشینی که چند راننده دارد (مثلا در یک خانواده) بازدهی کمتری و خرابی بیشتری نسبت به ماشینی که دست یک نفر باشد دارد. اتومبیل، یک شیئی آهنی است حال اینکه قسمت اصلی بیشتر سازها چوب است و ارتباط چوب با انسان بسیار مناسب تر است.

بدین معنی که وقتی سازی فقط یک نوازنده دارد، (فعلا به دلایل فیزیکی و شاید متافیزیکی ) یاد می گیرد که چطور ضربه ای همیشه به آن برخورد می کند و چگونه باید به آن پاسخ بدهد. ولی هنگامی که یک ساز چند نوازنده دارد با توجه به اینکه حتما بیشتر مضراب می خورد ولی بی تکلیفی در صدای ساز کاملا برای گوش تعلیم دیده معلوم است. زیرا ساز مجبور است با چند نوازنده ارتباط پیدا کند. علاوه براینکه “دم” نوازنده ها نیز با یکدیگر متفاوت است و در صدای ساز به ناچار تأثیر گذار خواهد بود.

اما بعد از طرح این موضوعات تئوری، واقعا بهترین صدای سنتور چگونه صدایی است؟ اگر شما متخصص هستید که هیچ، ولی اگر قادر به شناسایی صدای سنتور درجه یک نیستید به نظر من بهترین روش گوش دادن به صدای سنتور اساتید فن است آن هم به مقدار زیاد و در صورت امکان نواختن با سنتور خیلی خوب تا بعد از چند سال به تدریج گوش شما با صدای سنتور خیلی خوب آشنا شود.

البته در نظر اساتید هم سنتورهای خوب متفاوت هستند ولی بطور کل می توان درکی از صدای سنتورهای خوب با گوش کردن به دست آورد.

طبق تجربه پیدا کردن یک ساز درجه یک برای هنرجو تقریبا غیر ممکن است مگر به صورت تصادفی، چون یک هنرجو زمانی را که صرف یافتن یک ساز خوب می کند، حال بسته به زمان صرف شده سلیقه و درک هنرجو نیز دائما در حال رشد و تغییر می باشد و این امر باعث می شود همیشه بین ساز خودش و ساز ایده آل ش فاصله ای را حس کند و این امر تا زمانی ادامه دارد که یک هنرجو به مرحله ی حرفه ای و استادی برسد.

نکته ی قابل توجه برای هنرجویان این است که بدانند سنتور خوب جای خود دارد، اما صدای دلنشینی که از نواختن ساز اساتید می شنوند سهم قابل توجهی از آن مربوط به تجربه، مهارت، پختگی مضرابها و میزان درک اساتید از موسیقی است. صدای ساز استادانی چون فرامرز پایور و پرویز مشکاتیان نه فقط به خاطر ساز آنها بلکه به علل فوق الذکر، از اهمیت و ارزشی بالا برخوردار است چرا که نمونه هایی نیز وجود دارد که آنها با سازی کاملا مشقی نوازندگی کرده اند ولی باز هم صدای ساز آنها شنیدنی و معرف استادی آنهاست. پیشنهادی که اول به خودم بعد به دوستانم دارم این است که، در کنار سعی در شناخت یک ساز خوب به جای اینکه کلی وقت و فکر خود را مشغول کنیم به اینکه ساز خوب چیست و چگونه می توانیم آنرا به دست آوریم، ابتدا به دنبال “خودسازی” باشیم و اینکه هرچه بیشتر برای یک نوازنده ی خوب شدن تلاش کنیم و به دنبال کسب مهارتهای تکنیکی و تاکتیکی (درک جوهر موسیقی) باشیم. طبق گفته ها و شنیده ها و تجربه ی اهل فن، اطمینان داشته باشید که “ساز خوب، نوازنده ی خوب را پیدا خواهد کرد”.

منبع : گفتگوی هارمونیک

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *