دانلود و آموزش های بیشتر
برای دانلود بزرگ ترین بانک نت موسیقی (180 هزار نت) به صورت یکجا اینجا را کلید کنید
دانلود و آموزش های بیشتر
دانلود و آموزش های بیشتر
×بستن تبلیغ

موزیکالیته چیست ؟

به یاد دارم که معلمم همیشه می گفت : همه چیز خوب است ٬ اما هنوز باید موزیکالیته بیشتری داشته باشی در جاهای دیگر به من توصیه می کردند که با احساس بیشتری بنوازم . من از اینکه منظورشان را نمی فهمیدم خجالت می کشیدم . می خواستم نوازنده ی خوبی باشم ٬ اما هیچ از موزیکالیته نمی دانستم . از این رو این حق را برای هنر جوهایم قایلم که بدانند چگونه قادر به دست یابی به بیان و موزیکالیته در نوازندگی خواهند بود .

پاسخ به این سوالات اولین گام در این راه است . آیا موزیکالیته به ریتم و یا تمپوی خاصی اطلاق می شود؟ آیا به صدای خود ساز بستگی دارد ؟ آیا مادر زادی است ؟ درک و وفاداری به سبک و ایده های آهنگساز هم جزئی از موزیکالیته می باشد یا همه چیز به احساسات شخص بر می گردد ؟
برآنم که به همه ی معلمین موسیقی پیشنهاد کنم که ما هنر آموزان می توانیم بسیار نکات ارزشمند ویژه ای را به هنرجویانمان ارائه دهیم تا آنها موزیکالیته را درک کرده و در نوازندگی به کار گیرند
نکاتی که شامل موارد زیر می باشد :
جمله بندی
روباتو
آرشه کشیو سونورته ( کشش صدا )
سبک و مکتب موسیقی
ارزیابی شخصی و بازنگری اجرا

جمله بندی phrasing
اکثر معلمین در هنگام تدریس موزیکالیته تا حدودی به جمله بندی اشاره می نمایند . مسلما جمله بندی را می توان آموخت . به ویژه با الگوبرداری از تشابهات جمله بندی گفتاری همان طور که یک هنرپیشه ماهر مفاهیم جملات یک نمایشنامه را با ایجاد تنوع در زیر و بمی صدا و سطوح بلندی و کوتاهی گفتار بیان می کند٬ یک نوازنده نیز باید قادر به بیان منظور آهنگساز از هر جمله موسیقی باشد .

گام اول برای تیل به این مهم شناسایی جمله است جمله از کجا آغاز می شود و کجا پایان می یابد ؟ روی کدام نت ها به عنوان اوج جمله باید تاکید کرد ؟ آیا جمله دارای جملات کوتاه تر درونی نیز می باشد ؟ ( مثل جملات مرکب و شرطی ) ٬ آیا جمله در برگیرنده ی جملات سوال و جوابی دیگر است ؟ آیا ایده های ثانویه دیگری در جملات وجود دارند که باید به وضوح آنها رامشخص کرد ؟

گام دوم اجرای صحیح جمله می باشد . آیا جمله اخباری است و دینامیک ان در انتها افت می کند ؟ مثال : امروز روز خوبی است . آیا جمله پرسشی است و بای دینامیک در انتها اوج گیرد ؟ مثال : امروز روز خوبی است ؟ و مسائلی از این قبیل که تشابهات زیادی با گفتار دارند ٬ به یاد داشته باشید که سایه – روشن ها و درجه بندی اصوات کلید موزیکالیته در جملات هستند .

روباتو Rubato
درجه بندی سرعت نیز به اندازه ی درجه بندی دینامیک اهمیت دارد . آموزش روباتو به علت نارسایی واژه ها دشوار است و اغلب حق مطلب ادا نمی شود . شاید به همین دلیل اغلب معلمین به توصیه های گنگ و مبهم بسنده می کنند . زیباترین تعبیر روباتو به شوپن منصوب است :

” درختی را تصور کنید که شاخ و برگ هایش در باد نوسان کرده این سو و آن سو می روند ٬ ساقه و تنه نشان استواری و قاطعیت زمان است و حرکت برگ ها و شاخه ها انعطاف پذیری ملودی را تداعی می کند . حرکت ساقه مشابه تمپو و حرکت شاخه ها نشانه ی تمپو روباتو است .”

روباتو برخلاف ریتارداندو ( Ritardando) به معنی تغییر تمپو نمی باشد . بلکه روباتو حرکتی بسیار ظریف تر است . اگر با کند کردن سرعت اجرا لحظاتی هرچند کوتاه از زمان را در قسمتی از یک جمله موسیقی دریابیم ٬ باید با تعجیل ( accelerando) در قسمتی دیگر آن را به موسیقی برگردانیم ٬ چرا که باید در دنیای موسیقی امانت دارهای خوبی بود ! بدین سان روی هم رفته نبض زمان کامل شده و کمبودی احساس نخواهد شد و همه چیز همان گونه خواهد بود که اول بوده است . لازم به ذکر است که تطابق نهایی هنگام برگرداندن زمان به حمله ٬ الزما در ابتدای میزان واقع نمی شود . چرا که میزان تنها نمادی گرافیکی جهت سهولت نگارش و مطالعه موسیقی می باشد بلکه در نقطه ای از جمله حادث می شود که سرعت ذاتا یکنواخت شده و خود را تثبیت می کند .

باید خاطرنشان کرد که به هر حال موزیکالیته به ذات و طبیعت یک اثر موسیقی باز می گردد و ما قادر به دست کاری و تحریف ذات یک اثر نیستیم ٬ از این رو نمی توان یک قاعده کلی و ریاضی وار برای روباتو ارائه کرد و باید همه چیز برعهده خود موسیقی گذاشت .

این سوال نیز باقی است که تا چه حد می توان روباتو را اعمال کرد ؟ اگرچه تا حدودی به سلیقه ی نوازنده بستگی دارد ٬ اما فراموش نکنیم که روباتوی اندک ٬ اجرا را تبدیل به اجرایی ماشینی می کند و روباتوی زیاد از حد به طور اغراق آمیری اجرا را مسخره می کند . ربودن پخش طولانی از زمان در یک جمله آن هم به طور نامناسب ٬ حرکت موسیقی را با مشکل مواجه خواهد کرد و بازگرداندن آن به جریان موسیقی بسیار دشوار است ” اگرچه غیر ممکن نیست . ”
مسئولیت رهبر ارکستر و یا یک آکومپانیست ٬ چه عضو گرو کوارتت باشد چه یک پیانیست ٬ حفظ نظم ضرب موسیقی در هنگامی است که نوازنده سلو در حال اجرای مواد ملودیک در تمپو روباتو می باشد . همیشه تاکید می شود که همراهی کننده ضرب را ثابت نگاه دارد و تداوم بخشد . البته برخی از نوازندگان اجرای ضرب ثابت را بهتر از دیگران فرا می گیرند برخی به سختی !

در قرون وسطی ضرب خوان از میان افرادی برگزیده می شد که ذاتا روحیه است متین و با ثبات داشتند . امروزه هر نوازنده باید هر دو ویژگی را دارا باشد ٬ یعنی هم یک نوازنده همراهی کننده باشد وهم یک تک نواز که روباتو را اجرا می کند . تجربه عملی موفق ترین روش برای آموزش روباتو است . هنرجویان باید به اجراهای مختلف از یک جمله توسط معلم خود و یا اجراهای ضبط شده توسط دیگر نوازندگان گوش دهند . سپس خود سعی بر اجرای چندین حالت مختلف از آن جمله با روباتو های متفاوت بنماید .

هنگامی که من هنرجوی موسیقی بودم ٬ گوش دادن و مقایسه ی اجراهای مختلف و حتی مقایسه ی اجراهای زنده با یکدیگر بزرگترین تجربه آموزشی من بود . رفتن به کنسرتی که رپرتوارش شامل آثاری می شد که من در حال مطالعه و یادگیری آنها بودم ٬ بسیار تجربه گرانبهایی بود . این تجربیات آغاز پیشرفت و تکامل ذوق هنری ودرک زیبایی شناسی هنرجویان خواهد بود ٬ حتی اگر بیاموزند که حداقل از چه کارهایی در اجرای یک جمله باید پرهیز کرد .

در مطلب گذشته قسمت اول از این مقاله را مرور نمودیم .با توجه به اینکه نویسنده نوازنده ساز ویولا میباشد اما نکات بررسی شده ارتباط مستقیم و خاصی با ساز بخصوصی ندارد بلکه این نکته را بیان مینماید که رعایت چه نکاتی موجبات این میشود که اجرای شما بهبود یابد و به کیفیت بالایی برسد.

شاید این الزامی باشد که نوازنده گیتار از خصویات سازهای دیگر و نیز از مقالات آموزشی آنان نیز استفاده نماید و بدون شک تاثیر بسیار زیادی در اجرای او خواهد داشت.

آرشه کشی و سونوریته
Bowing and tone quality

در نوازندگی سازهای زهی آرشه ای ٬ موزیکالیته همچنین شامل انتخاب تازه های مناسب آرشه و تولید صدایی شفاف و رسا از ساز خواهد بود .

برای آموزش اصول و قوانین سبک های مختلف موسیقی وتفاوت آثار آهنگسازان نیازی به تجربه ای وسیع در اجرای روایت های موثق از مکتب های موسیقی نمی باشد .

عموما موسیقی قرون ۱۷ و ۱۸ ٬ باید با صدایی شفاف و ثقیل و ویبراتو های تحت کنترل و نازه هایی که بر روی خطوط اتصال در جملات تاکید می کنند ٬ اجرا شوند . ضمنا دینامیک بسیار معتدل و به دور از هرگونه اغراقی است . نازه های سنگین و موکد نامناسب هستند ٬ مثلا از اسپیکاتو های زمخت و خش دار باید اجتناب کرد . ریتارداندوها نیز باید معتدل و گذرا اجرا شوند .

برعکس در موسیقی دوران رمانتیک ٬ هنرجویان می آموزند که با صدایی غنی تر و پرتر بنوازند و از ویبراتو های اغراق آمیز استفاده کنند . بیان نرم تری در لگاتو ها به کار برند و وسعت دینامیک را افزایش داده و با حساسیت بیشتری اجرا کنند ( فورته های قوی تر و پیانوهای ضعیف تر ) . ریتارداندوها ممکن است طولانی تر و واضح تر از ریتارداندو های موسیقی قرون ۱۷ و ۱۸ باشد .

سرانجام در موسیقی امپرسیونیستی و موسیقی معاصر ٬ تفاوت در تمبر صدا مثل Sulponticello و یا Sultasto در برنامه تمرینات هنرجویان قرار می گیرد تا آنها به شناسایی بیشتر امکانات صوتی ساز خود پرداخته و در نوازندگی به سبک شخصی نزدیک تر شده و اعتماد به نفس پیدا کنند .

هنرجویان می توانند گونه های مختلف pizzicato ” از نظر تفاوت در زاویه زخمه ٬ نقطه تماس و انتخاب انگشت ” و گونه های متفاوت ویبراتو ( سیکل نوسان ٬ شدت و دامنه ٬ نحوه اجرا و تولید ” مچ ٬ دست ” و شماره انگشت ) را تحت نظر معلم خود تجربه کنند و از این طریق با دنیای بزرگ بیان موسیقایی آشنا شده و دریچه های تازه های از موزیکالیته را به روی خود بگشایند .

موارد مربوط به سبک
Stylistic concerns

اگر هنرجویان به سبک های مختلف علاقه دارند آنها را تشویق و راهنمایی کنید تا بر تجربه های خود بیفزایند . امروزه اطلاعات مکتوب با ارزشی در مورد سبک های موسیقی وجود دارند . همچنین تورها و کارگاه های آموزشی گروهی که قابلیت ها و امکانات جالب سازهای قدیمی و شیوه ی نواختن آنها را شرح می دهند ٬ فراوانند .

به هرحال لازم نیست که یک معلم موسیقی دارای درجه دکترای موزیکولوژی باشد تا به هنرجوی خود بگوید تریل باروک را باید از نت بالایی و در سر ضرب آغاز کرد ٬ کما این نکته نیز جزئی از موزیکالیته است .

من با گفته ” لئوپولد اور” موافق نیستم که در کتابش ( ویلن در کلاس من ) می گوید :

” سنت در حقیقت روح زنده اکنون را به قانون مندی مرده گذشته سرکوب می کند …ویلنیست های امروز همانند ویلنیست های گذشته منحصر بفرد هستند و هر کدام راه خود را می روند ٬ به آنها اجازه دهیم خود را بیان کنند ٬ نوازندگی شان را با قوانین دست و پاگیر گذشته که معنی خود را از دست داده اند به غل و زنجیر نکشیم . ما به دنبال زیبایی هستیم ٬ از سنت ها می توان صرف نظر کرد . “

به اعتقاد من اولین تعهد اجرا کننده ٬ بازآفرینی هرچه نزدیک تر موسیقی به اصل تصورات و ایده های آهنگساز است ٬ نوازنده ٬ یک بازآفرین است نه آفریننده . نگرش به موسیقی قرن ۱۸ از دریچه مه آلود و سرخ فام موسیقی قرن ۱۹ ٬ چیزی جز تخریب موسیقی نیست . نابودی تار و پود و وضوح بافت موسیقی باروک و کلاسیک با ویبراتو های موسیقی رومانتیک ٬ انگشت گذاری لغزان و لگاتوهای تغزلی مجموعا مضحک و کاملا غیر موسیقای است . برمعلم واجب است که این مسائل را به هنرجو آموزش داده و گوشزد کند ٬ اگرچه بیان منحصر بفرد هر نوازنده در قوت خود باقی است و باید تشویق شود .

ارزیابی شخصی و بازنگری اجرا
Self analysis

شاید بتوان گفت که بهترین وسیله تدریس و تفهیم موزیکالیته به هنرجویان یک دستگاه ضبط صوت است . هنرجویی که مجبور به بازشنوی اجرای خود می گردد ٬ جزئیات فراوانی را کشف می کند که به او در تصحیح ایرادها و نقص های نوازندگی بسیار کمک می کنند ٬ چیزی که شاید در کلاس درس هیچ معلمی نتوان آن را یافت .

هنرجو پس از بررسی ریتم و آگاهی از اینتوناسیون و پی بردن به دقت انگشت گذاری خود ٬ به قضاوتی کلی از بیان و تاثیر نوازندگی خود بر شنونده ثالث خواهد رسید .

آیا اجرایش جذاب بوده است؟
آیا شنوندگان راغب به شنیدن می شوند ؟
آیا اجرا حس ذاتی موسیقی را دارد و یا حرکت موسیقی با تاکید های اغراق امیز آسیب دیده است ؟
آیا صدا زیبا است ؟
آیا ویبراتو از نتی به نتی دیگر نرم و پیوسته اجرا می شود ؟
آیا موسیقی با کاربرد متفکرانه جمله بندی ٬ روباتو ٬ آرشه و سونوریته و رعایت اصول اجرایی سبک خود ٬سرزنده و با روح خواهد شد یا خیر ؟

ترکیب همه این عناصر به بیان موسیقی حیات می بخشد و ما آن را موزیکالیته می نامیم .
منبع:ماهنامه هنر موسیقی

 

 

دانلود و آموزش های بیشتر
برای دانلود بزرگ ترین بانک نت موسیقی (180 هزار نت) به صورت یکجا اینجا را کلید کنید
دانلود و آموزش های بیشتر
دانلود و آموزش های بیشتر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *